با قاشق چوبی، بادمجان ها رو جا به جا کرد و دوباره به درختا خیره شد. بچه ها کل حیاط رو با گلبرگ های گل رز فرش کرده بودن. بابت مرگ اینهمه رز قرمز و نارنجی غصه خورد و سعی کرد توجهش به ماهیتابه رو به روش باشه.
مادرش روز قبل از جایی یه عالمه بادمجان و کدوی ارزان پیدا کرده بود و از هر کدام چند کیلویی خریده بود. عصر مجبور شد همه را پوست بکند و سرخ کند، آنهم روی گاز توی حیاط :/ انگشتانش همه حنایی رنگ شده بود و کمرش از نشستن روی چهارپایه درد می کرد. پاهاش رو دراز کرد که یهو یه قطره آب افتاد روی پاش. نگاه به آسمون ابری که بیشتر از هر چیزی دوستش می داشت کرد که یه قطره هم خورد توی پیشونیش. کم کم، نم بارون شروع می شد که بچه ها رو با تهدید برد داخل خونه و خودش دوباره برگشت سر جاش. قطره های کوچیک آروم و میفتاد وسط ماهیتابه و با ج و و دوباره می پاشید بیرون. بارون که تند شد در ماهیتابه رو گذاشت ولی از جاش ت نخورد. با غصه به حجم کدوهای باقی مونده نگاه کرد که مادرش با ظرف پر از سیب زمینی خلال شده برگشت و گفت تو که نشستی سرخش کن :/
بارون که تموم شد دوباره بچه ها اومدند بیرون و شروع کردند خرابکاری. محمد امین فکر می کرد داره کباب می پزه و به زور می خواست با بادبزن، کدوهای تو ماهیتابه رو باد بزنه. خواهرش هم رسید و نشستند به حرف زدن، تو همین بین، برادرش هم با زن و بچه رسید. مادر داشت مرغ رو می پخت که با قابلمه پر از کدو و بادمجان و سیب زمینی سرخ شده وارد شد، نمی گم که چقدر از سیب زمینی ها رو ناخنک زده بود. چندتا از بادمجان ها رو ریخت کنار مرغ و بقیه رو بسته بندی کرد و گذاشت توی فریزر.
موقع افطار که شد غذا رو کشیدند و نشستن پای خوردن که کاشف به عمل اومد بیشتر بادمجان ها تلخه و اونی که امتحان کرده تصادفی خوب بوده. بابت تک تک لحظه هایی که نشسته روی چهارپایه به ماهیتابه خیره شده بود آه کشید :/
بعد از غذا، دورهم نشستند پای سریال های تلویزیون، امسال واقعا صدا سیما گند زده با این سریال هاش، ولی براشون مهم نبود، چایی می خوردن، حرف می زدن، با بچه ها دعوا می کردن و سریال می دیدن. وقتی بالاخره رفتند مغزش این حجم از آسایش رو باور نمی کرد. از شدت خستگی به چیزی جز خواب نمی تونست فکر کنه که یادش افتاد پست وبلاگش رو ننوشته، ماتم گرفته روی تخت دراز کشید و پتو رو کشید روی خودش، هوا سرد شده بود. تا حالا به خودش از بیرون نگاه نکرده بود، سوم شخص. واسش جالب بود.
درباره این سایت